آیا این احساس را همواره در خود داشته اید که در زندگیتان کسی نبوده که برای راهنمایی و حمایت روی او حساب کنید؟
آیا پیوند عاطفی با دیگران ندارید و احساس پوچی میکنید، اما نمیدانید چگونه آن را توضیح دهید؟
آیا اینطور بوده که در زندگی احساس کنید نامرئی بودهاید و در میان خانواده و اطرافیان به خوبی دیده نشده اید؟
آیا نیاز شدیدی به محبت و مورد توجه قرار گرفتن در خود احساس می کنید؟
آیا توقعات عاطفی شما از دوستان، اطرافیان و همسرتان باعث شده آنها کلافه و خسته شوند؟
اگر چنین است، ممکن است با طرحوارهی محرومیت هیجانی درگیر باشید.
طرحواره محرومیت هیجانی یک طرحواره ناسازگار اولیه EMS است. Early maladaptive schema
طرحواره محرومیت هیجانی از این باور ریشه می گیرد که نیازهایتان برای مراقبتِ محبتآمیز، همدلی و یا محافظت هرگز به طور کامل برآورده نشده؛ و شما را به سمت روابطی هم می کشاند که این نیازها برآورده نشوند. [اجبار به تکرار]
همین باور و انتظار میتواند باعث تداومِ احساس تنهایی و غمگینی در شما شود.
چه عواملی باعث ایجاد و شکل گیری طرحواره محرومیت هیجانی میشود؟
طرحواره محرومیت هیجانی در دوران کودکی و زمانی که مراقبت کننده اصلی مانند: (پدر، مادر، پرستار و ...) با نیازهای کودک هماهنگ نیستند، شکل میگیرد.
فرآیندی که جان بالبی آن را منتهی به (سبک دلبستگی ناایمن) می داند.
چنین مراقبانی ممکن است نشانههای مورد نیاز فرزند خود مانند محبت، همدلی یا محافظت را از دست بدهند، یا ممکن است این نشانهها را به عنوان نیاز به چیز دیگری اشتباه تفسیر کنند.
از طرف دیگر، یک مراقب ممکن است نیاز کودک را به درستی تشخیص دهد اما به دلایلی مانند: افسردگی و اضطراب و سایر اختلالات روانی یا طرحوارههای ناسازگار خودش، منابعِ درونی برای پاسخ به آن نیازها را نداشته باشد.
علاوه بر تمام اینها، همه مراقبان کودک و یا فردی که طرحواره محرومیت هیجانی دارد، سهلانگار و دارای اختلال نیستند؛ اما ممکن است کودک هنوز از یک نیاز خاص، مانند شنیده شدن یا محافظت، محروم مانده باشد.
نشانههای طرحواره محرومیت هیجانی
اثرات محرومیت هیجانی میتواند بسیار گسترده باشد و افراد را از نظر جسمی و روانی تحت تأثیر قرار دهد.
سه شکل مختلف از محرومیت هیجانی توصیف شده است که هر یک میتوانند بر نحوه تفکر و احساس فرد در مورد خودش تأثیر بگذارد.
۱- محرومیت از عشق و محبت
۲- محرومیت از همدلی
۳- محرومیت از حمایت
محرومیت هیجانی در دوران کودکی
محرومیت هیجانی در دوران کودکی معمولاً به صورت احساس تنهایی، افسردگی یا اضطراب بروز میکند.
در این کودکان این باور شکل گرفته که در نتیجهی برآورده نشدن نیازهایشان توسط مراقبانشان، خواستههایشان بیاهمیت است و ترجیح می دهند آنها را بیان نکنند.
در نتیجه، کودکانی که طرحواره محرومیت هیجانی دارند، احساس تنهایی یا پوچی میکنند. محرومیت هیجانی شدید در دوران نوزادی میتواند باعث عدم رشد و در نتیجه مشکلات رشدی و تأخیر در رشد شود.
محرومیت هیجانی در بزرگسالی
در کنار احساس تنهایی، افسردگی و اضطراب، محرومیت هیجانی در بزرگسالی ممکن است به صورت بیاهمیت یا فرعی دانستن نیازهای درونی در تعامل با دیگران بروز کند. افرادی که طرحواره محرومیت هیجانی دارند، ممکن است این دیدگاه را نیز داشته باشند که: افراد «قوی» نیازهای عاطفی ندارند.
بنابراین، ممکن است سعی کنند احساسات خود را سرکوب کنند، از صحبت در مورد احساسات و نیازهای خود اجتناب کنند و سر سختتر از آنچه هستند رفتار کنند.
چنین افرادی همچنین ممکن است در رفتارهای مربوط به سلامتی، مانند: اختلالات خوردن (بی اشتهایی- پُراشتهایی) یا سوء مصرف مواد و الکل مشکل داشته باشند.
افراد چگونه با طرحواره محرومیت هیجانی کنار میآیند؟
طرحواره محرومیت هیجانی ممکن است باعث شود فرد برای مقابله با باورهای دشوار خود، به یکی از سه روش زیر متوسل شود:
۱-اجتناب
۲- تسلیم
۳- جبران افراطی
اجتناب
برخی از افرادی که طرحواره محرومیت هیجانی دارند ممکن است سعی کنند از موقعیتهایی که طرحوارهشان در آنها فعال میشود، اجتناب کنند. برای مثال، آنها ممکن است از (روابط) اجتناب کنند زیرا معتقدند که این روابط رضایت بخش نیستند. یا خیلی از اوقات ممکن است از صحبت کردن در مورد نیازهایشان طفره بروند تا از ناامیدی ناشی از برآورده نشدن دوباره آن نیازها جلوگیری کنند.
جبران افراطی
از طرف دیگر، برخی از افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی ممکن است با عمل کردن در تضاد با باورهای خود، آنها را بیش از حد جبران کنند. به عنوان مثال، چنین افرادی ممکن است چسبنده رفتار کنند و یا نیازهای خود را با صدای بلند و متوقعانه بیان کنند و حتی ممکن است دیگران را به خاطر احساسات منفی خود سرزنش کنند. پُر توقعی زیاد ، حساسیت و زودرنجی در این سبک مقابلهای، به شدت افراد را درگیر می کند.
همین پُرتوقعی و حساسیت به تنهایی میتواند با اختلال و آسیب در روابطِ میانفردی، این احساس را در فرد ایجاد کند که دیگران رفتار نامناسبی دارند و همین موضوع منتهی به تقویتِ طرحوارهی محرومیت هیجانی می شود.
علاوه بر این، اگر جبران افراطی در مورد برآورده کردن نیازهای فرد به محبت، همدلی یا محافظت مؤثر نباشد، میتواند طرحواره را بیشتر تقویت کند. این امر باعث میشود که آنها این تصور را داشته باشند که مهم نیست چه کاری انجام دهند، هر چه باشد نیازهایشان برآورده نخواهد شد.
تسلیم
افرادی که طرحواره محرومیت هیجانی دارند، ممکن است با تسلیم شدن در برابر باورهای دشوارِ طرحوارهی خود با آنها کنار بیایند. وقتی کسی تسلیم این طرحواره میشود، تسلیم این باور میشود که عزیزانش نیازهای او به عشق، همدلی یا امنیت را برآورده نمیکنند. آنها حتی ممکن است جذب افرادِ بی مهر و محبت شوند، افرادی که به وضوح قادر به برآورده کردن نیازهای عاطفی آنها نیستند. بنابراین با رفتار کردن به گونهای که این باور را تقویت کند که دیگران به آنها اهمیت نخواهند داد، به یک پیشگوییِ خودکامبخش دامن می زنند.
راهبردهای سازنده و سازگارانه چیست؟
● از یک طرحوارهدرمانگر مجرب و مستعد کمک بگیرید.
روانشناس یا طرحواره درمانگر، اولین گام برای بهبود و تعدیل طرحواره هاست. چرا که بخش مهمی از روند بهبودیِ طرحواره ها از رابطهی درمانیِ اصولی و درست با روانشناس شکل می گیرد.
● درباره طرحواره محرومیت هیجانی اطلاعات کسب کنید
افرادی که طرحواره محرومیت هیجانی دارند، به برآورده نشدن نیازهای عاطفی خود عادت کردهاند.
علاوه بر این، بسیاری از آنها ممکن است متوجه نشوند که چرا اینگونه احساس میکنند، یا حتی متوجه نشوند که مشکلی دارند.
اولین قدم برای غلبه بر طرحواره محرومیت هیجانی، آگاهی بیشتر از چیستی آن و چگونگی تأثیر آن بر شماست.
● مراقب معاشرتها و روابطی که با دیگران دارید باشید
از خودتان بپرسید که آیا نزدیکترین افراد به شما طرحواره شما را تقویت میکنند یا خیر؟
اگر آری، در صورت لزوم تغییراتی ایجاد کنید. سعی کنید خودتان را با افرادی احاطه کنید که به شما کمک میکنند احساس پذیرفته شدن، دوست داشته شدن، درک شدن و امنیت داشته باشید.
● انتظارات خود را از افراد بسنجید
برآورده نشدن نیازهای عاطفیتان برای مدت طولانی میتواند به این معنی باشد که نیازهای شما از آنچه دیگران واقعاً میتوانند برآورده کنند، سنگینتر است.
سعی کنید به این درک برسید که به احتمال زیاد دوستان و اطرافیانتان عمداً از ابراز محبت، همدلی یا حمایت خودداری نمیکنند؛ بلکه معمولاً آنچه را که میتوانند و زمانی که احساس میکنند میتوانند، ارائه میدهند؛ اما گودالِ عاطفیِ شما پُر نمی شود.
● آسیبپذیری را تمرین کنید
ممکن است دشوار باشد، اما سعی کنید احساسات خود را همانطور که هستند تجربه کنید.
از احساسات بدِ خود اجتناب نکنید، یا همانگونه که به شما آموخته شده آنها را نادیده نگیرید.
بدانید که تجربهی احساسات، نشانهی شجاعت است و نه ضعف.
اگر شریک زندگی یا دوست صمیمی دارید، سعی کنید در مورد احساسات خود و آنچه بیشتر دوست دارید با او صحبت کنید. این کار را به تدریج انجام دهید، با چیزهای کوچک شروع کنید.
به عنوان مثال، گرفتن دستت هنگام راه رفتن باعث میشود احساس کنم دوست داشته میشوم. آیا اشکالی ندارد اگر این کار را بیشتر انجام دهیم؟
References
Padesky C. A. (1994) Schema change processes in cognitive therapy. Clinical Psychology and Psychotherapy, 1(5), 267–278.
Schmidt, N. B., Joiner, Jr., T. E., Young, J. E., & Telch, M. J. (1995). The schema questionnaire: Investigation of psychometric properties and the hierarchical structure of a measure of maladaptive schemas. Cognitive Therapy and Research, 19(3), 295-321.
Young, J. E., Klosko, J. S., & Weishaar, M. E. (2003). Schema therapy. Guilford Press.