مهمترین عنصر تفکر «پرسش کردن» است.
انسان فقط در صورتی می‌تواند تفکر کند که سوال داشته باشد.
برای تفکر کردن، باید به پرسش، گشوده باشیم.

ما به پرسیدن و سوال کردن عادت نداریم؛ یا عادتمان نداده‌اند.
ما در طی دوران مدرسه با سوالات زیادی روبرو می‌شویم. سوالات بی‌شماری در کتاب‌های درسی وجود دارد. اما اینها سوالاتی هستند که دیگران برای ما طرح کرده‌اند.
ما خودمان نمی‌پرسیم و تفکر نمی‌کنیم؛ و از این مسیر به برهوتِ ناپُرسایی و نااندیشی فرو افکنده می شویم.
برهوتی که در آن فردیّت، رشد، زایش و تفکر انتقادی ناممکن است؛ و آنچه در این برهوتِ بی حاصل، ساکن می ماند روحیاتِ مرید و مرادی، تقیُّد و تقلید و جمود و رفتارهای گلّه‌وار است.


تفکر، پرسش است و تفکر انتقادی، ادامه‌ی این پرسش.

تفکر انتقادی به شیوه‌ای از تفکر اشاره دارد که ایده‌ها، حقایق، شواهد، مشاهدات و استدلال‌های موجود را از زوایای مختلف و به صورت منطقی بررسی می‌کند و در عین حال وقایعی که مقدمه آنها هستند را جهت رسیدن به نتیجه‌گیری‌های منطقی یا انتخاب‌های آگاهانه مد نظر قرار می دهد.

اصطلاح تفکر انتقادی ممکن است در ذهن ما باعث ایجاد برداشت منفی شود، اما در واقعیت، اینطور نیست.
تفکر منطقی یک شیوه‌ی تفکر مبتنی بر واقعیت است که آن دسته از حقایقی را در نظر می گیرد که پشتیبانِ آنان منطق و عقل سلیم و استدلال و روش‌های علمی و پژوهشی است.
تفکر انتقادی نسبت به حقایقِ متناقض حساس است و هدف این حساسیت نزدیک شدن به جوهره‌ی چیزها با سازماندهی حقایق و ساختن منطق جدید در عین آگاهی از حقایق متناقض است.
تفکر انتقادی به ما کمک می‌کند تا فراتر از بدیهیات را ببینیم.
تفکر انتقادی مستلزم در نظر گرفتن دیدگاه‌های مختلف و کنار گذاشتن تعصبات است، تا بتوانیم بر اساس داده‌های موجود تصمیمی آگاهانه بگیریم.

یکی از مهم‌ترین عناصر تفکر انتقادی، تصمیم‌گیری بی‌طرفانه است. این امر مستلزم برداشتن یک قدم به عقب و زیر سوال بردن فرضیاتی است که داریم.
همه ما انسان‌ها به طور بالقوه سوگیری‌هایی داریم‌ و این لزوماً چیز بدی نیست. سوگیری‌های ناخودآگاه که تحریف‌های شناختی نیز نامیده می‌شوند اغلب به عنوان میانبرهای ذهنی برای ساده‌سازی حل مسئله و تسهیل تصمیم‌گیری عمل می‌کنند. اما اگرچه سوگیری ذاتاً بد نیست، مهم است که از سوگیری‌های خود آگاه باشیم تا بتوانیم در صورت لزوم آنها را رفع کنیم.

تفکر انتقادی به معنای بررسی مداومِ مسائل از منظری انتقادی و عینی است، پرسیدن سوالاتی از قبیل اینکه چرا مسائل به این شکل هستند و آیا این روش تفکر واقعاً روش درستی برای اندیشیدن است یا خیر.
با به کار گیری تفکر انتقادی، می‌توانیم موارد غیرضروری را حذف کنیم و در نهایت به اصل و جوهره‌ی موضوعات نزدیک شویم.
در تفکر انتقادی با پرسیدن مکرر سوالات، می‌توانیم به پاسخ‌هایی برسیم که به ما در فهمِ اساسِ موضوعات کمک می‌کنند.


برچسب‌ها: تفکر انتقادی, روانشناسی
+ نوشته شده در 2025/9/16ساعت توسط علیرضا اعتمادی |