مدل استرس-دیاتز، نظریهای است که چگونگیِ بیماری روانی از طریق تعاملِ «استعدادهای ذاتی» برای آسیبپذیری و «استرس» تجربهشده در زندگی روزمره را تبیین می کند.
این مدل، ارائه دهندهی دیدگاه جدیدی است که به شکلی جامع تأثیر هر دو «استعدادهای ذاتی» و «استرس» را توضیح می دهد، نه اینکه صرفاً شروع بیماری روانی را به ژنتیک یا محیط نسبت دهد. در این مدل، آسیبپذیری شامل عوامل ژنتیکی، عوامل بیولوژیکی و محیط کودکی است، در حالی که استرس مربوط به عوامل استرسزای روزمره مانند تغییرات در محیط خانواده و مشکلات در روابط بین فردی است.
توضیح مکانیسمهای شروع بیماریهای روانی
مدل استرس-دیاتز، مکانیسم مهمی برای درک چگونگی ایجاد اختلالات روانی ارائه میدهد. به طور خاص، این مدل نشان میدهد که هرچه سطح آسیبپذیری فرد بالاتر باشد، تحمل او در برابر استرس کمتر و احتمال ابتلا به یک اختلال روانی بیشتر است. به عنوان مثال، در اسکیزوفرنی و افسردگی، آسیبپذیری اغلب به دلیل عوامل ژنتیکی و عصبی در مغز است. از سوی دیگر، استرس ناشی از وقایع زندگی و مشکلات زندگی روزمره است و ترکیب این عوامل خطر ابتلا به این اختلال را افزایش میدهد. بنابراین، تعامل پیچیده بین آسیبپذیری ژنتیکی و استرس محیطی، کلید مهمی برای ایجاد بیماری است.
مدل زوبین و اسپرینگ
مدل استرس-دیاتز توسط زوبین و اسپرینگ در سال ۱۹۷۷ ارائه شد. این نظریه در ابتدا برای روشن کردن مکانیسم توسعه اسکیزوفرنی ابداع شد، اما تطبیقپذیری آن منجر به کاربرد آن در افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی شده است.
زوبین و اسپرینگ توضیح دادند که ترکیبی از عوامل مانند: استعداد ژنتیکی یا ذاتیِ فرد (آسیبپذیریها) و عوامل استرسزای محیطی منجر به شروع اختلالات روانشناختی میشود. این مدل حاوی این پیامد مهم است که برای جلوگیری از شروع یک بیماری روانی، نه تنها کاهش استرس، بلکه کاهش آسیبپذیری نیز مهم است.
تاثیر رویدادهای زندگی و محیط
طبق مدل استرس-دیانز، رویدادهای زندگی و تغییرات محیطی تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان دارند. به طور خاص، رویدادهایی مانند نقل مکان، تغییر شغل، تعارضات خانوادگی و فشار تحصیلی یا کاری میتوانند به عنوان عوامل استرسزا عمل کنند و خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش دهند.
استرس طولانی مدت، مانند آسیبهای دوران کودکی یا محیط خانواده پُر تنش، نیز احتمالاً با آسیبپذیری مرتبط است و می تواند بر سلامت روان در آینده تأثیر بگذارد.
نکته کلیدی فقط نوع و شدت استرس نیست، بلکه نحوه تعامل آن با سطح و استعدادِ آسیبپذیری فرد نیز هست.
عوامل مستعد کننده
آمادگی و استعداد برای یک آسیب شامل: عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، شناختی و شخصیتی میشود.
نمونههایی از آمادگیهایی که شامل عوامل ژنتیکی میشوند شامل عوامل ژنتیکی مانند ناهنجاری در چندین ژن یا جهش در چندین ژن است که برای افزایش آسیبپذیری با هم تعامل دارند.
سایر آمادگیها شامل تجربیات اوایل زندگی مانند از دست دادن والدین است . آمادگیها همچنین ممکن است شامل عوامل موقعیتی مانند وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین یا داشتن والدین مبتلا به افسردگی، اضطراب و مشکلات روحی و روانی و اعتیاد باشند.
نمونه هایی از کاربرد در اسکیزوفرنی و افسردگی
مدل استرس-دیاتز همچنین به درک ما از مکانیسمهای زیربنایی شیوع اختلالات روانپزشکی مانند اسکیزوفرنی و افسردگی کمک میکند.
به عنوان مثال، در مورد اسکیزوفرنی، در حالی که استعدادهایی برای آسیبپذیری مانند عوامل ژنتیکی و ناهنجاریها در شبکههای عصبی مغز وجود دارد، حضورِ استرس مانند فشار کاری و مشکلات بین فردی نیز میتوانند به عنوان محرک برای بروز عمل کنند.
به طور مشابه، گزارش شده است که افسردگیِ اساسی میتواند علاوه بر آسیبهای گذشته و عوامل ژنتیکی، توسط موقعیتهای استرسزا مانند از دست دادن ناگهانی شغل یا فروپاشی یک رابطه نیز ایجاد شود.
به این ترتیب، مدل استرس-دیاتز دلیل ایجاد این اختلالات و عوامل دخیل در آنها را قابل فهم تر می کند.
استفاده از مدل استرس-دیاتز در پیشگیری از عود
مدل آسیبپذیری-استرس همچنین دیدگاهی را ارائه میدهد که برای پیشگیری از عود اختلالات روانشناختی مفید است. برای پیشگیری از عود، ابتدا درک آسیبپذیری هر فرد و اینکه چه نوع استرسی خطر شروع آن را برای آن فرد افزایش میدهد، مهم است. بر این اساس، ترکیب روشهای مدیریت استرس برای به حداقل رساندن استرس، بهبود محیط و در صورت نیاز، دارو و رواندرمانی مؤثر است. به عنوان مثال، در مورد اسکیزوفرنی، مشاوره منظم با روانپزشک و ایجاد یک سبک زندگی راحت، از اقدامات مؤثر پیشگیری از عود محسوب میشوند. استفاده از این مدل، امکان اتخاذ رویکردی دقیقتر و متناسب با فرد را فراهم میکند.
اهمیت الگوها در زندگی روزمره
مفهوم مدل استرس-دیاتز در زندگی روزمره نیز اهمیت دارد. به عنوان مثال، درک میزان تحمل خود در برابر استرس و اجتناب از استرس غیرضروری، گامهای اساسی در محافظت از سلامت روان فرد هستند. همچنین شناخت آسیبپذیریهای اطرافیان و داشتن یک سیستم حمایت اجتماعی که بتواند حمایت مناسبی را ارائه دهد، مهم است. اگرچه استرس میتواند برای هر کسی رخ دهد، مدیریت مؤثر آن و ایجاد محیطی که آسیبپذیریها را جبران کند، مؤثرترین راه برای حفظِ ثبات روانی است. انتظار میرود گنجاندن این مدل در زندگی روزمره نه تنها سلامت شخصی را ارتقا دهد، بلکه روابط بهتری با اطرافیان نیز ایجاد کند.
خود مراقبتی و مدیریت استرس
مراقبت از خود و مدیریت استرس برای حفظ سلامت روان با استفاده از مدل استرس-دیاتز ضروری است. اول، درک «استعدادهای خودتان» برای آسیب پذیری مهم است. به عنوان مثال، درک میزان تحمل خود در برابر استرس و موقعیتهایی که احتمالاً در آنها احساس اضطراب میکنید، شما را قادر میسازد تا به طور مناسب با موقعیت برخورد کنید. داشتن یک دفتر ثبت رویدادهای روانی و تأمل در موقعیتهایی که باعث استرس شما شدهاند، راههای مؤثری برای تعمیق «خود کاوی» شما هستند.
تمرین تکنیکهای آرامش نیز میتواند مفید باشد. تکنیکهایی مانند مدیتیشن، تنفس عمیق و ذهن آگاهی میتوانند استرس روزمره را کاهش داده و سلامت روان را ارتقا دهند. علاوه بر این، خواب کافی و داشتن یک رژیم غذایی متعادل میتواند از سلامت جسمی شما پشتیبانی کرده و تابآوری شما را در برابر استرس افزایش دهد.
چگونه یک شبکه پشتیبانی ایجاد کنیم
برای محافظت از سلامت روان خود، ارزش قائل شدن برای ارتباط با اطرافیان نیز مهم است. در مدل استرس-دیاتز، شبکههای حمایتی نقش مهمی به عنوان یک عامل محافظتی در برابر استرس ایفا میکنند. علاوه بر ارتباط منظم با خانواده و دوستان، شرکت در گروههای ورزشی، همکاران مورد اعتماد و گروه های دوستانه میتواند به کاهش احساس تنهایی و پراکندگیِ استرس کمک کند.
به طور خاص، داشتن کسی که بتوانید احساسات خود را با او در میان بگذارید، میتواند منبع بسیار خوبی برای حمایت عاطفی باشد.
با اطمینان از اینکه کسی مانند دوست یا تراپیست را برای صحبت در مورد نگرانیهای خود دارید و تلاش آگاهانه برای گذراندن وقت با دوستانی که سرگرمیهای مشترکی با شما دارند، میتواند تحمل استرس را در شما افزایش دهد.
نکات کلیدی برای تشخیص زودهنگام و مقابله با استرس
تشخیص زودهنگام استرس و اقدامات مناسب در پیشگیری از شروع بیماری روانی بسیار مهم است.
در مدل استرس-دیاتز، با تجمع استرس، احتمال اینکه از آسیبپذیری فراتر رود، بیشتر میشود،
بنابراین اقدام زودهنگام لازم است. اولین قدم در پیشگیری: حساس بودن به تغییر و نوسان در احساسات، خُلق و وضعیت جسمی خود در زندگی روزمره است.
برای مثال، اگر بیش از حد معمول احساس خستگی میکنید، سر چیزهای بیاهمیت عصبانی میشوید، بغض می کنید و یا در خوابیدن مشکل دارید، اینها ممکن است نشانههای افزایش استرس باشند.
مهم است که از این نشانهها غافل نشوید و مطمئن شوید که به اندازه کافی استراحت و آرامش دارید. همچنین میتوانید با تقسیم و سازماندهی کارهای کوچک و بررسی اولویتهایتان، بار مسئولیت را کاهش دهید.
ارائه پشتیبانی مداوم با استفاده از این مدل
مدل استرس-دیاتز همچنین ابزاری مؤثر برای ایجاد یک سیستم حمایتی پایدار در حوزه سلامت روان است. بهکارگیری این مدل، ارائه پشتیبانی انعطافپذیرِ متناسب با سطح آسیبپذیری و استرس هر فرد را امکانپذیر میسازد. نمونههای خاص شامل انتشار و آموزش تکنیکهای مدیریت استرس و تقویت همکاری با متخصصان سلامت روان است.
توسعه ابزارهایی برای کمک به خودآزمایی و تشخیص زودهنگام نیز حوزهای است که باید ترویج شود. حمایت مداوم از افراد در درازمدت میتواند از عود بیماری جلوگیری کرده و ثبات روانی را ارتقا دهد. انتظار میرود پیشرفت در این تلاشها به آیندهای منجر شود که در آن سلامت روان در اجتماع ایرانی به طور کلی افزایش یابد.
Related resources
Gazelle, Heidi; Ladd, Gary W. (February 2003). "Anxious Solitude and Peer Exclusion: A Diathesis-Stress Model of Internalizing Trajectories in Childhood". Child Development.
Oatley, K., Keltner, D., & Jenkins, J. M. (2006a). "Emotions and mental health in adulthood."
Baldwin, AL (2006). "Mast cell activation by stress". Mast Cells. Methods in Molecular Biology.
Lewis, Candace Renee; Olive, Michael Foster (2014). "Early life stress interactions with the epigenome: potential mechanisms driving vulnerability towards psychiatric illness". Behavioural Pharmacology.
Monroe, Scott M.; Simons, Anne D. (1991). "Diathesis-stress theories in the context of life stress research: Implications for the depressive disorders". Psychological Bulletin.