طبق تعریف انجمن روانشناسی آمریکا (APA) : عزت نفس میزان مثبت پنداشتن ویژگی‌ها و خصوصیات موجود در خودپنداره‌ی فرد است. این مفهوم، تصویر فیزیکی فرد از خود، دیدگاه او نسبت به دستاوردها و توانایی‌هایش، و ارزش‌ها و موفقیت ادراک‌شده در عمل به آنها، و همچنین نحوه نگرش و واکنش دیگران به آن فرد را منعکس می‌کند. هرچه برداشت کلی از این ویژگی‌ها و خصوصیات مثبت‌تر باشد، عزت نفس فرد بالاتر است. درجه نسبتاً بالایی از عزت نفس، عنصر مهمی از سلامت روان محسوب می‌شود، در حالی که عزت نفس پایین و احساس بی‌ارزشی از علائم رایج افسردگی هستند.

عزت نفس یک عامل روانشناختی است که نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ایفا می‌کند. این عامل نحوه ارزیابی و ارزش‌گذاری ما از خودمان را شکل می‌دهد و تأثیر قابل توجهی بر رفتار و تصمیماتِ زندگی ما دارد.

به عبارت ساده، عزت نفس به ارزیابی مثبت از (خود / Self) اشاره دارد . با این حال، تأثیر آن فراتر از خودارزیابی ساده است و به جنبه‌های مختلف زندگی ما گسترش می‌یابد. همانطور که در تعریف APA هم اشاره شد، عزت نفس بالا به ما قدرت می‌دهد تا با اعتماد به نفس عمل کنیم و با چالش‌ها روبرو شویم ، در حالی که عزت نفس پایین می‌تواند منجر به پریشانی‌های روانی مختلفی مانند اضطراب، افسردگی و مشکلاتِ میان فردی شود.

عزت نفس در روانشناسی به چه معناست؟

در روانشناسی، عزت نفس به ارزیابی یا ارزش کلیِ یک فرد از خود اشاره دارد .

عزت‌نفس شامل درک و احترامی است که فرد برای (خود/ Self) قائل است. عزت نفس بخشی از خودپنداره ماست و تأثیر عمیقی بر افکار، احساسات و رفتارهای ما دارد.

عزت نفس را می توان به عنوان « یک نگرش مثبت تعمیم‌یافته نسبت به خود » تعریف کرد. این تعریف نشان می‌دهد که عزت نفس صرفاً به معنای «خوب» دانستن خود نیست، بلکه به معنای پذیرش جامعِ خود، از جمله نقاط قوت و ضعف خود است.

عزت نفس ارتباط نزدیکی با سلامت روان‌شناختی فرد دارد و پایه و اساس رفتار سازگارانه و بهزیستیِ روان‌شناختی است. افرادی که عزت نفس بالایی دارند از ارزش خود آگاه هستند و تمایل دارند به دیگران نیز احترام بگذارند.

عزت نفس بر هر جنبه‌ای از زندگی فرد تأثیر می‌گذارد. افرادی که عزت نفس بالایی دارند، بیشتر احتمال دارد که با اعتماد به نفس با چالش‌ها روبرو شوند و شکست را فرصتی برای رشد بدانند که این موضوع احتمال دستیابی به اهداف شخصی و موفقیت حرفه‌ای را افزایش می‌دهد.

عزت نفس همچنین تأثیر قابل توجهی بر روابطِ میان فردی دارد . افرادی که عزت نفس بالایی دارند، در روابط خود با دیگران شفاف‌تر و قاطع‌تر هستند. این امر به ایجاد و حفظ روابط خوب کمک می‌کند و همچنین منجر به کسب حمایت اجتماعی می‌شود.

از سوی دیگر، عزت نفس پایین می‌تواند خطر مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و خودانتقادی بیش از حد را افزایش دهد.

کمبود عزت به نفس می‌تواند منجر به تمایل به اجتناب از چالش‌های جدید و ترس بیش از حد از انتقاد دیگران شود.

عزت نفس نه تنها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی نیز مهم است . افزایش تعدادِ افراد با عزت نفس بالا می‌تواند سلامت روان و بهره‌وری کل جامعه را بهبود بخشد.

در آموزش و پرورشِ اصولی و صحیح، یکی از اهداف کلیدی توسعه عزت نفس دانش‌آموزان است. دانش‌آموزانی که عزت نفس مطلوبی دارند، احتمال بیشتری دارد که در یادگیری خود فعال باشند و در مواجهه با مشکلات کمتر تسلیم شوند.

عزت نفس کارکنان نیز عامل مهمی در محیط کار و اجتماع است. کارکنانی که عزت نفس بالایی دارند خلاق‌تر، پربارتر و در برابر استرس مقاوم‌تر هستند که منجر به عملکرد بهتر در سراسر سازمان می‌شود.

از طرفی، عزت نفس نقش مهمی در ثبات و توسعه اجتماعی ایفا می‌کند. افرادی که عزت نفس بالایی دارند، بیشتر به هنجارها و قوانین اجتماعی احترام می‌گذارند و با دیگران همکاری می‌کنند و به پیشبرد اهداف اجتماعی کمک می‌کنند.

پس بدیهی است که عزت نفس برای شادی و موفقیت افراد و توسعه سالم جامعه به طور کلی ضروری است.

عزت نفس مطلوب

عزت نفس مطلوب مبتنی بر ارزیابی واقع‌بینانه و مثبت از (خود / Self) است. افرادی که این نوع عزت نفس را دارند، نقاط قوت خود را می‌شناسند و با اعتماد به نفس عمل می‌کنند، در عین حال نقاط ضعف و محدودیت‌های خود را نیز می‌پذیرند.

برخی از ویژگی‌های افرادی که عزت نفس مطلوب دارند:

تمایز یافتگی خود: «تمایزِ خود» توسط موری بوئن مفهوم پردازی شد، از دیدگاه بوئن، تمایز خود، اساس درک سیستمی از بلوغ را تشکیل می‌دهد. به زبان ساده، به توانایی تفکر مستقل به عنوان یک فرد در عین حفظ ارتباط معنادار با دیگران اشاره دارد. افراد دارای تمایزیافتگیِ خود، روابط سالمی با دیگران برقرار می کنند، در تنظیم هیجانی موفق هستند، از هویت خود مراقبت می‌کنند و تفکر انتقادی دارند و تعادلی بین عقل و احساس برقرار می کنند.

تمایز خود از دیگران، به طور گسترده‌تر، توانایی فرد برای تشخیص افکار و احساسات خود و احترام به این است که گاهی اوقات با دیگران متفاوت است. این توانایی به فرد عزتِ نفس و راحتی با خود می دهد، حتی اگر با عزیزان و نزدیکانش متفاوت باشد. فردی که خود-تمایزیافتگی قوی دارد، می‌تواند مرزهای احساسی و عاطفی مناسبی را بدون احساس گناه یا شرم با نزدیکانش تعیین کند.

● خود-مراقبتی: مراقبت از خود می‌تواند شامل شرکت در فعالیت‌هایی باشد که باعث توسعه و رُشد فردی می‌شوند. همچنین کسب مهارت‌های جدید، ورزش، پیاده‌روی، نظافت شخصی، تغذیه سالم، فعال بودن، مصرف دارو، حل مسئله.

کناره‌گیری هدفمند (و موقت): ارزش زیادی در یک کناره‌گیری وجود دارد تا به خود زمان و فضایی برای بازیابی، تفکر، مراقبه و دوباره مستقر شدن بدهیم. گاهی پیش می آید که عزت‌نفس ما در یک رابطه، در یک موقعیت یا در یک زمان دستخوش آسیب شده باشد. در این زمان، اختصاص دادن توجه به خودمان می تواند عزت نفس را بازسازی کند.

خودپذیری: توانایی تشخیص و پذیرشِ عینی و واقعی نقاط قوت و ضعف خود. به زبان ساده آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود، ارزیابی واقع‌بینانه از استعدادها، توانایی‌ها و ارزش کلی خود، و احساس رضایت از خود با وجود کاستی‌ها و صرف نظر از رفتارها و انتخاب‌های درست یا اشتباه در گذشته.

مسئولیت‌پذیری شخصی: پذیرش مسئولیت اعمال و انتخاب‌های خود و تمایل به پذیرش اهمیت استانداردهایی که جامعه برای رفتار فردی تعیین کرده و همچنین تلاش شخصی و جدی برای زندگی مطابق با آن استانداردها. مسئولیت‌پذیری به معنای قابل اعتماد بودن و پاسخگویی در قبال اعمال خود است. یک انسان مسئول به رفاه دیگران اهمیت می‌دهد و درک می‌کند که همه ما در تبدیل جهان به مکانی بهتر نقش داریم.

انعطاف‌پذیری: پذیرای تجربیات و چالش‌های جدید است و شکست را به عنوان فرصتی برای یادگیری می‌بیند. انعطاف‌پذیری یک ویژگی شخصیتی است که میزان توانایی فرد در کنار آمدن با تغییرات در شرایط ناخوشایند و تفکر در مورد مشکلات و وظایف به روش‌های حل‌مسئله و خلاقانه را توصیف می‌کند . این ویژگی زمانی به کار می‌آید که عوامل استرس‌زا یا رویدادهای غیرمنتظره رخ می‌دهند و مستلزم تغییر موضع، دیدگاه یا عدم تدافعی شدن فرد هستند.

احترام : احترام گذاشتن به خود، دیگران ، اشیاء و حیوانات.

تنظیم هیجانی: توانایی برخورد مناسب با استرس و انتقاد و تنش های میان‌فردی را دارد. تنظیم هیجانی در امتداد یک پیوستار از کنترل شدید هیجانی (سرکوب هیجان) تا ناتوانی کامل در تنظیم پاسخ‌ها (انفجار هیجانی) وجود دارد.

جراتمندی در روابط: به طوری که حریم و مرزهای (خود/Self) را بدون بکارگیری پرخاشگری حفاظت می کند‌. راحتی در ابراز وجودِ خود، حتی اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل چه واکنشی نشان خواهد داد. کیفیتی از اعتماد به نفس و اطمینان به خود بدون پرخاشگری برای دفاع از یک دیدگاه درست یا یک مرز مشخص. در زمینه روانشناسی و روان درمانی، این یک مهارت قابل یادگیری و یک شیوه ارتباطی سازنده است.

انتخاب دوستان و اقوامِ سالم و رُشد یافته: فرد دارای عزت نفس برای معاشرت ها و همنشینی‌های خودش ارزش و احترام والایی قائل است و خودش را از مسمومیت‌های ارتباطی با افراد سمّی محافظت می کند.

عزت نفس بالا، سلامت روان و سازگاری اجتماعی فرد را ارتقا می‌دهد و تأثیر مثبتی بر بسیاری از جنبه‌های زندگی دارد.

عزت نفس پایین:

عزت نفس پایین با ارزیابی منفی یا احساس نا ارزنده بودن خود مشخص می‌شود. افرادی که این وضعیت را دارند، عزت نفس پایینی دارند و در احساس اعتماد به نفس مشکل دارند.

برخی از ویژگی‌های عزت نفس پایین عبارتند از:

انتقاد از خود: تأکید بیش از حد بر کاستی‌ها و شکست‌های خود و دشواری در تشخیص نقاط قوت خود.

اضطراب و ترس: اضطراب و ترس بیش از حد در پاسخ به چالش‌ها یا موقعیت‌های جدید.

بی تفاوتی: عدم حمایت و پشتیبانی از اعضای خانواده و شریک زندگی، چون آنها را بخشی از مرزهای (خود/ Self) نمی بیند.

تاییدطلبی: تمایل به وابستگی بیش از حد به تأیید و اعتبار دیگران.

کمال‌گرایی: تعیین استانداردهای غیرممکن برای خود و سپس انتقاد از خود به خاطر نرسیدن به آنها.

انزوای اجتماعی: افراد با عزت نفس پایین در روابط بین فردی مشکل دارند و تمایل دارند از موقعیت‌های اجتماعی دوری کنند.

عدم خود-مراقبتی: نادید گرفتن خود، از خودگذشتگی افراطی، توجه نکردن به بهداشت جسم و روان.

عزت نفس پایین می‌تواند خطر مشکلات روانی مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی را افزایش دهد که تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی فرد دارند.

عزت نفس کاذب

عزت نفس کاذب با نگرش غیرواقع‌بینانه و بالایی نسبت به خود و نگاه تحقیرآمیز نسبت به دیگران مشخص می‌شود. این نوع عزت نفس اغلب با «خودخواهی» یا «خودشیفتگی» مرتبط است.

برخی از ویژگی‌های عزت نفس کاذب عبارتند از:

خودبزرگ‌بینی: بیش از حد ارزیابی کردن توانایی‌ها یا اهمیت خود.

طرحواره استحقاق: انتظار برخورد ویژه و باور به اینکه قوانین شامل حال آنها نمی‌شود.

حساسیت به انتقاد: در پاسخ به انتقاد یا بازخورد منفی، بیش از حد حالت تدافعی گرفتن.

فقدان همدلی: درک و توجه ضعیف به احساسات و نیازهای دیگران؛ و بی تفاوتی نسبت به دیگران

روابط بین فردی استثمارگرانه: تمایل به استفاده از دیگران برای پیشبردِ اهداف شخصی خود.

کنترلگری: تحمیل کنترل در عرصه های مختلف ارتباطی و بین فردی، از کنترل روابط با جنس مخالف، تا کنترل اقتصادی و کنترل تصمیمات و امتخاب های سایرین.

اگرچه عزت نفس کاذب ممکن است قوی به نظر برسد، اما در واقع می‌تواند یک مکانیسم دفاعی برای پنهان کردن تصویر شکننده از (خود/Self) باشد. این نوع عزت نفس می‌تواند در درازمدت منجر به مشکلات ارتباطی و انزوای اجتماعی شود.

درک این انواع عزت نفس، اولین قدم برای درک بهتر خود و ایجاد عزت نفس مطلوب‌تر است.

تجربیات دوران کودکی

تجربیات دوران کودکی تأثیر قابل توجهی در شکل‌گیری عزت نفس دارند. روابط با والدین و مراقبان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. گفته می‌شود کودکانی که قادر به ایجاد روابط دلبستگی ایمن و مطمئن هستند، احتمال بیشتری دارد که عزت نفس بالایی داشته باشند.

به طور خاص، تجربیات دوران کودکی زیر می‌توانند بر عزت نفس تأثیر بگذارند:

نگرش‌های والدین: کودکانی که مراقبت محبت‌آمیز و حمایتی دریافت می‌کنند، احتمال بیشتری دارد که حس ارزشمندی بالایی داشته باشند.

سَبک فرزند پروری مقتدرانه: سبک مقتدرانه، بر خلاف سبک‌های سهل‌گیرانه و سختگیرانه، ترکیبی از ارتباط شفاف و استانداردهای متناسب با سن کودک و نوجوان است می‌تواند آنها را به بزرگسالانی با ثبات عاطفی و هیجانی تبدیل کند، که می‌توانند با عزت نفس در موقعیت‌های اجتماعی حاضر شوند و برای خود اهدافی تعیین کنند. در سبک فرزندپروری مقتدرانه، والدین دستورالعمل‌های روشنی تعیین می‌کنند و دلیل اِعمال انضباطی خود را توضیح می‌دهند. چنین والدینی از روش‌های انضباطی به عنوان ابزاری حمایتی و سازنده و نه به عنوان تنبیه استفاده می‌کنند.

تجربیات موفقیت: تجربه چالش‌ها و موفقیت‌های متوسط، اعتماد به نفس و عزت نفس را در کودکان افزایش می‌دهد. اما والدین مضطرب و بیش از حد محافظت کننده، مانع از تجربه‌ی چالش ها توسط کودک و نوجوان شده، و زمینه را برای پژمردنِ عزت نفس در آنها فراهم می کنند.

پذیرشِ شکست: محیط و خانواده‌ای که شکست را به عنوان یک فرصت یادگیری به کودک و نوجوان می آموزد، باعث رشد عزت نفس مطلوب می‌شود.

تشویق: تحسینِ تلاش‌های کودک و تشویقِ فرآیندِ کوشش او، خودانگیختگی و عزت نفس را تقویت می‌کند.

فضای خانه: یک محیط سرزنده و عاری از کشمکش‌های زناشویی و اختلافات فامیلی، رشد عزت نفس کودکان و نوجوانان را تقویت می‌کند.

به رسمیت شناختنِ حق مالکیت کودک: وقتی در خانه و خانواده حق مالکیت و حوزه‌ی خصوصی کودک مورد احترام قرار می گیرد، جوانه های عزت نفس شکوفا می شود.

عدم درد و دل با کودک: هرگونه گفتن از رنج‌ها و درد و دل و گلایه از زندگی و بدگویی از اطرافیان با کودک، تیشه ایست بر ریشه‌ی عزت نفس کودک.

دور کردن کودک و نوجوان: دور نگاه داشتن کودک از کودکان بزرگتر و یا کودکانی که مستعد پرخاشگری و رفتارهای غیراخلاقی و یا تحقیرآمیز هستند.

توجه به کلاس های درسی و پرسنل مدرسه: بررسی صلاحیت اخلاقی، خویشتنداری و سلامت روحی معلمان و پرسنل آموزشی و مقابله جدی با هر گونه تنبیه بدنی و تحقیر کلامی.

یک محیط آموزشی حمایتی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.

عدم مقایسه: مقایسه، دشمن شماره یک عزت نفس است. هیچ کودک یا نوجوانی حتی به خاطر تشویق و ترغیب نباید با فردی دیگر جز خودش و گذشته‌ی خودش و دستاوردها یا اشتباهات خودش مقایسه شود.

فضای مجازی: فضای مجازی بدون نظارت، امکان معاشرت های مخرب و الگویابی‌های مضر و روبرو شدن با محتواهای نامناسب را برای کودک و نوجوان به وجود می آورد. بخش قابل توجهی از آسیب‌های حوزه‌ی عزت نفس در کودکان و نوجوانان، مربوط به فعالیت در فضای مجازی و شبکه های اینترنتی است. جدای از اعتیاد و وابستگی که برایشان ایجاد می کند.

این تجربیات اساس دیدگاه کودک نسبت به خود و جهان را تشکیل می‌دهند و تأثیر بسزایی بر عزت نفس آینده او دارند.

تجربیات دوران بزرگسالی بر عزت نفس

فاصله کم بین خود واقعی و خود ایده‌آل: هر چقدر فاصله‌ی بین خود واقعیReal self ما با خود ایده‌آل مان self ideal منطقی تر و واقع‌بینانه تر باشد، عزت نفس عمیق تری را تجربه می کنیم.

فضای کاری: یک محیط کاری منصفانه و محترمانه و عاری از حواشی، عزت نفس کارکنان را افزایش می‌دهد.

ارزش‌های فرهنگی و سیاسی: ارزش‌ها و هنجارهای جامعه بر ارزیابی فرد از خود تأثیر می‌گذارند. جوامع بسته و توتالیتر، موجب تخریبِ عزت نفس شهروندان خودش می شود.

تأثیر رسانه‌ها: آرمان‌های ارائه شده توسط رسانه‌ها می‌توانند تأثیرات مثبت و منفی بر عزت نفس داشته باشند.این عوامل اجتماعی به طور مداوم بر ادراک و ارزیابی فرد از خود تأثیر می‌گذارند و عزت نفس او را شکل می‌دهند.

موفقیت‌ها و شکست‌های شخصی: موفقیت‌ها و شکست‌هایی که یک فرد تجربه می‌کند، تأثیر مستقیمی بر عزت نفس دارد. دستیابی به یک هدف یا موفقیت در یک چالش می‌تواند عزت نفس را افزایش دهد، در حالی که شکست‌های مکرر می‌تواند آن را کاهش دهد.

در اینجا چند نکته کلیدی در مورد چگونگی تأثیر موفقیت و شکست بر عزت نفس آورده شده است:

تعیین هدف: تعیین اهداف با دشواری مناسب، از طریق تجربه موفقیت، عزت نفس را افزایش می‌دهد.

کنار آمدن با شکست: دیدن شکست به عنوان یک فرصت یادگیری به حفظ عزت نفس کمک می‌کند.

قدردانی از تلاش: قدردانی از فرآیندِ کوشش و تلاش، نه فقط نتیجه، عزت نفس مطلوب را تقویت می‌کند.

تاب‌آوری: توانایی بازگشت به حالت پایه پس از سختی‌ها برای حفظ و بهبود عزت نفس مهم است. به سادگی می توان گفت تاب‌آوری توانایی «بازگشت به حالت عادی» از تجربیات دشوار است.

خودکارآمدی: خودکارآمدی که از طریق تجربیات موفقیت‌آمیز ایجاد می‌شود، ارتباط نزدیکی با عزت نفس دارد.

طبق تعریف آلبرت بندورا: خودکارآمدی به باور فرد به ظرفیت خود در اجرای رفتارهای لازم برای دستیابی به دستاوردهای عملکردی خاص اشاره دارد (بندورا، ۱۹۷۷، ۱۹۸۶، ۱۹۹۷). خودکارآمدی نشان دهنده اعتماد به نفس در توانایی اِعمال کنترل بر انگیزه، رفتار و محیط اجتماعی خود است.

بازخورد از دیگران: ‌بازخورد از دیگران، به ویژه افراد مهم (خانواده، دوستان، رئیس و غیره)، تأثیر قابل توجهی بر عزت نفس دارد. بازخورد مثبت می‌تواند عزت نفس را افزایش دهد، در حالی که بازخورد منفی می‌تواند آن را کاهش دهد .

آگاهی از این عوامل می‌تواند به ما کمک کند تا از تجربیات موفقیت و شکست خود برای بهبود عزت نفس خود استفاده کنیم.

References

Isberg, R. S.; Hauser, S. T.; Jacobson, A. M.; Powers, S. I.; Noam, G.; Weiss-Perry, B.; Fullansbee, D. (1989). "Parental contexts of adolescent self-esteem: A developmental perspective". Journal of Youth and Adolescence. 18 (1): 1–23.

Baumeister, Roy F.; Smart, L.; Boden, J. (1996). "Relation of threatened egotism to violence and aggression: The dark side of self-esteem". Psychological Review. 103 (1): 5–33

Baumeister, R. F.; Campbell, J. D.; Krueger, J. I.; Vohs, K. D. (2003). "Does High Self-Esteem Cause Better Performance, Interpersonal Success, Happiness, or Healthier Lifestyles?"

Hewitt, John P. (2009). "The Social Construction of Self-Esteem". In Lopez, Shane J.; Snyder, C.R. (eds.). Oxford Handbook of Positive Psychology. Oxford University Press. pp. 217–224

Reiko Nakama (ed.) Psychology of Self-Esteem: A User's Manual for Deepening Understanding, Kaneko Shobo, 2016, ISBN 4760826564


برچسب‌ها: عزت نفس, خودپذیری, احترام به خود
+ نوشته شده در 2025/12/14ساعت توسط علیرضا اعتمادی |