دلایلی که انسانها هنگام مواجهه با چالش های دردناک لبخندسرد می‌زنند یا می خندند.

لبخند زدن یا خندیدن هنگام مواجهه با تجربیات ناخوشایند و دردناک پدیده‌ای غیرمعمول نیست و می‌تواند عملکردهای مختلفی داشته باشد.

● لبخند زدن سرد، یا خندیدن هنگام مواجهه با یک رویداد تلخ، راهی برای کوچک جلوه دادن تجربه است.
مواجهه می تواند رویارویی با اتفاقات تلخ بیرونی یا رویارویی با رویدادهای تلخ درونی مثل احساسات منفی و مرور خاطرات ناراحت کننده باشد.
فرد با بکار گیریِ لبخندِ سرد یا خنده می خواهد نشان می‌دهد که آنچه اتفاق افتاده خیلی بد نبوده است.

لبخند سرد یا خنده راهی برای نگه داشتن و حفظ ارتباط با کسانی است که آسیب زده یا آسیب‌زا عمل کرده اند.
کم‌اهمیت جلوه دادن شدت درد و ناراحتیِ (درونی و بیرونی)، یک استراتژی رایج است که فرد هنگام تلاش برای حفظ ارتباط با اشخاصی که از آنها آسیب خورده یا او را ناراحت کرده یا آسیب زده‌اند، از آن استفاده می‌کند.

خنده می‌تواند از افراد در برابر احساس عمق درد واقعی خود محافظت کند.
بسیاری از افراد معتقدند که اگر در مورد تجربیات خود نخندند، با احساسات شدید خشم، ناامیدی، یاس یا غم و اندوهی که آنها را فرا می‌گیرد یا تحت الشعاع قرار می‌دهد، روبرو می شوند.
احساس درد اغلب با از دست دادن کنترل همراه است.
خنده، درد را در فاصله‌ای دور از دسترس نگه می‌دارد.

● لبخند سرد زدن یا خندیدن هنگام افشای تروما می‌تواند نشانه‌ای از هیجانِ شرم باشد.
برخی از افراد دارای تروما، احساسات عمیقاً ریشه‌داری از سرزنش خود و سایر افکار تحریف‌شده و نادرست در مورد نقشی که معتقدند در سوءاستفاده از خود داشته‌اند، در خود دارند. خنده می‌تواند این شرم را منتقل کند و در عین حال هرگونه کاوش بیشتر در مورد تجربیات ترومای آنها را نیز کوتاه کند.

لبخند زدن یا خندیدن هنگام افشای تجربیات تلخ می‌تواند اطلاعاتی در مورد تجربیات خانواده اصلی باشد.
ناتوانی در درکِ درست از احساسات و هیجاناتِ خاص در بزرگسالی ممکن است محصول جانبی و اجتناب‌ناپذیرِ بی‌اهمیت جلوه دادن احساسات توسط خانواده، یادگیریِ ناامن بودن ابراز و بروز احساسات در خانواده، یا الگوسازی و عادی‌سازی نشدن آن احساسات در کودکی باشد.

● لبخند زدن سرد، یا خندیدن راهی برای دفع دلسوزی یا ترحم از طرف مقابل است.
گاهی افراد وقتی با صحنه یا خاطره ای دردناک روبرو می شوند تلاشی آگاهانه یا حتی ناخودآگاه برای دفعِ پاسخ‌های دلسوزانه‌ی اطرافیان انجام می دهند.
چون ادراکِ ترحم از طرف دیگران آنها را در احساس ضعف و آسیب پذیری بیشتری میدهد.

افراد با خندیدن یا لبخند سرد می‌گوید که مشکل آنها بزرگ و مهم نیست.
برخی دیگر از افراد، از خنده برای پرت کردن حواسشان از تجربیاتشان استفاده می‌کنند، زیرا احساس می‌کنند لیاقتِ توجه را ندارند. درد آنها اهمیتی ندارد؛ و کسی به رنج آنها توجهی نمی کند.
این افراد معمولا در خانواده یا در کنار پدر و مادرهای سرد و بی احساس بزرگ شده اند.
خانواده‌ای پر تنش، که افراد حاضر در آن برای جلوگیری از تنش های بیشتر، به بی تفاوتی و اجتناب پناه برده بوده اند.
بسیاری از این افراد به اندازه کافی عزت نفس ندارند تا باور کنند که شایسته راهنمایی، حمایت و تأیید از طرف دیگران هستند.

لبخند زدن‌های سرد و خندیدن برخی دیگر از افراد در برابر ناملایمی‌های زندگی نشان می‌دهد که آنها ابزاری برای مدیریت احساساتِ «منفی» خود ندارند.
بسیاری از این افراد معتقدند اگر احساساتشان به سطح بیاید، نمی‌دانند چگونه به طور مؤثر آنها را هدایت و تنظیم کنند. لبخند زدن یک استراتژی مقابله خلاقانه است که به طور ناخودآگاه دستپاچگی را پنهان می‌کند. همچنین نشانگر مهمی است که باید منابع و ذخایر بیشتری برای تنظیم هیجانات ایجاد شود.

لبخند زدن سرد و خندیدن راهی برای «محافظت» از دیگران است.
برخی اشخاص نسبت به احساسات دیگران خود احساس محافظت و مسئولیت می‌کنند و نگرانند که به اشتراک گذاشتن آسیب‌هایشان ممکن است طرف مقابل را تحت الشعاع قرار دهد، ناراحت کند، بترساند یا از او متنفر کند.
پیامِِ خندیدن هنگام بازگو کردن چیزی دردناک این است که: «من خوبم، لازم نیست از من مراقبت کنی.»

+ نوشته شده در 2025/11/16ساعت توسط علیرضا اعتمادی |